حالا توی سال ۲۰۲۱ هستیم و از وسط پایتخت قدرت اول منطقه 🙂 و به دنبال قطعیهای برق بهار و تابستان ۱۴۰۰ ایران تصمیم گرفتم تجربیاتم رو از دردسرهای یک مدیرشبکه یا مدیر ICT در زمان قطعی برق با شما به اشتراک بگذارم! اگرچه در یک دنیای نرمال قطع برق با فرکانسی که این روزها ما تجربه میکنیم اتفاق نمیفته، اما به هر حال اگر یک مدیر شبکه هستید لازمه برای هر شرایطی آماده باشید. پس تجربه من رو بخونید و اگر شما هم تجربهای دارید خوشحال میشم به اشتراک بگذارید تا مطلب رو به مرور کاملتر کنیم.
ادامه خواندن قطع برق؛ دردسرها و راهکارهای مدیران شبکهگزینش عقیدتی سیاسی!
بهار99 من تصمیم به تغییر کارم گرفتم و خوب اولین جایگزین که شرایط مناسبی داشت و امکانش فراهم شد یک مجموعه بزرگ اقتصادی و به لحاظ ساختاری زیرمجموعه بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی بود که من قصد داشتم توی واحد فناوری اطلاعات مشغول بشم. کارای اولیه استخدام یک سری فرمهای اداری بود که دردسر خاصی نداشت. بعد از انجام کارها رفتم تو اتاق مدیرمنابع انسانی و بعد از صحبتهای روتین توضیح داد که با توجه به این که مجموعه به بنیاد مستضعفان وابستگی داره یه مرحله گزینش استخدامی هم هست که بچههای دفتر زمانش رو بات هماهنگ میکنن، فقط توصیه من اینه؛ «دروغ نگو ولی همه چیز رو هم لازم نیست بگی! موفق باشی.»
هنوز دقیقن نفهمیده بودم اوضاع چیه تا این که منشی منابع انسانی زمان گزینش رو مشخص کرد و گفت سوالای سیاسی و مذهبی هست و توی اینترنت یه جزوه هست که جواب همه این سوالها رو داره همون رو حفظ کنی قبولی! این حرفا رو که شنیدم کمی جا خوردم و با یکی از دوستانم که میدونستم تو همون مجموعه شاغل هست تماس گرفتم. اونم همین حرفا رو به اضافه یکی دو تا عرض ادب به باعث و بانی گزینش تکرار کرد و گفت جزوه رو دانلود کن و حفظ کن، قبولی. علاوه بر این با توجه به شناختی که از تیپ من داشت چند بار تاکید کرد با شلوار جین نری و شلوار پارچهای و پیرهن ساده یا کت و شلوار رسمی داشته باش! کمی نگران و عصبی شدم. عصبی به خاطر این که ربط گزینش دینی و سیاسی با کار ICT رو درک نمیکردم و نگران از این که نکنه این فضای کنترل مذهبی افراد توی کار هم باشه. اما خوب نیم نگاهی به تیپ کارمندا نشون میداد احتمالن اون قدرا هم قضیه جدی نیست.
جزوه کذایی رو دانلود کردم. یه عالمه سوال و جواب مذهبی و سیاسی راجع به احکام دین و مسائل فقهی و ساختارهای حاکمیتی. هر چند من خودم آدم مذهبی نبودم اما با توجه به این که تو خانواده مذهبی بزرگ شدم از کلیات فضا یه چیزایی میدونستم اما چیزایی مثل شکیات نماز و تعداد قنوتهای نماز عید فطر و شرایط جزئی تیمم و الخ بالکل در هپروت سیر میکردم 🙂
روز موعود فرا رسید، حس و حالم دقیقن حس و حال امتحانهای عمومی مرکز معارف دانشگاه بود 🙂 وارد اتاق که شدم جوانِ سی و چند سالهی تیپیکالِ بسیجیِ دولتی پشت میز نشسته بود. پیراهن سفید، کت و شلوار مشکی، کمی ریش و تلاش برای ور رفتن با کاغذای جلوی دستش تا سعی کنه کمی کاریزماتیک به نظر بیاد. دقیقن همان ظاهری که انتظار داشتم. وارد اتاق که شدم و سلام دادم همون طور که سرش پایین بود جواب سلام داد و دعوت کرد به نشستن. جوری گرم کاغذها بود گویی اسناد مذاکرات با 5+1 هست و من نمیدونم کاغذها چیزی جز فرمهای ما چند نفر نگون بخت استخدامی جدید نیست.
فضا ترکیبی از خنده و استرس بود. +نماز رو بخون، +اصول دین چیه، +فروع دین چیه، +کی تیمم واجبه و … .
یه جاهایی هم رفت سراغ سوالایی که هر 10 سال یکبار ممکن هست باش مواجه بشه یه آدم مومن و به راحتی میتونه همون موقع سی ثانیه راجعبهش سرچ کنه اما دوست گزینشگر انتظار داشت همه رو همواره حفظ باشیم. برعکس انتظار و تجربه کارمندای دیگه سراغ سوالای سیاسی نرفت و فقط مهرای شناسنامه رو چک کرد و با توجه به این که در همین سالهای اخیر از انتخابات ناامید شدم برگه آخر شناسنامه به جز یکی دو انتخابات آخر پر و پیمان بود و مهرهای زمان ناامیدی رو هم اعتراف میکنم با بهانه توجیه کردم. باقی سوالات مذهبی هم به جز یکی دو تا تپق به لطف جزوهی اینترنتی حفظ شده بدون درسر پیش رفت و جوانک هم آرزوی موفقیت کرد.
جواب آزمون نکیر و منکر گونه ما دو ماه بعد میومد و تو این فاصله یه تحقیقات محلی هم انجام میشد. گویی پدر عروس قرار هست آمار داماد رو در بیاره. خلاصه ما با تمام دوستان و آشنایان هم که در فرم استخدامی معرفی کرده بودیم اتمام حجت کردیم که هر احدی در ماههای آتی از من پرسید در جا بگید «نحن لا نعلم منه الا خیرا» :)))
بعد از اینکه برای سه ماه آزمایشی وارد محیط کار شدم مواجهه با کارمندا نشون داد گزینش به معنای واقعی کلمه یک شوی بیخاصیت هست و بین کارمندا کسانی بودن که استخدام رسمی بودن اما در عین حال نه تنها مخالف نظام که خیلی جدی فاز براندازی داشتن. هر چند به طور مشخص کنترل خاصی روی کارمندا بعد از استخدام نبود و در بدترین حالت کارمندها با گوش کردن ترکهای ابی در اتاقهای دربسته فاز آنارشیست و آزادیخاه برمیداشتن 🙂 ولی در عین حال چک پوینتهای نامحسوس اما جدیای در رابطه با پوشش وجود داشت که برای منی که عمری جز شلوار جین و تیشرت و پیراهن چهارخونه نپوشیده بودم رعایتش واقعن سخت و ناراحت کننده بود.
با توجه به عدم رضایت از اتمسفر جدید همچنان پوزیشنهای خالی حوزه کاری خودم رو چک میکردم و خوشبختانه دوران شلوار پارچهای دو ماه بیشتر طول نکشید و موقعیت بهتری برای من فراهم شد و بنیاد مستضعفان و زیرمجموعهاش رو قبل از تموم شدن دوران آزمایشی با حالتی فرارگونه ترک کردم.
اما منظورم از مرور این خاطره بیشتر این بود که به جز نهادهای نظامی و امنیتی احتمالن در باقی موارد، گزینشهای عقیدتی فارغ از غیراخلاقی، غیرانسانی و مضحک بودن، حتا برای حاکمیت هم کارکردی ندارن و حتا فراتر از اون باعث شکل گرفتن یک تجربه بد بین مردم نسبت به حاکمیت دینی میشه. معلومه که من نگران وجهه حاکمیت دینی نیستم اما نگران نخبههایی که هر روز با دیدن این چیزا بیشتر از این گربه فلک زده ناامید میشن چرا! نگران مفاهیم شعاری و بیمعنیای مثل وطن و کشور و مرز هم نیستم، اما نگران حق زیستن در آرامش در کنار عزیزان و دوستان چرا!
تجربهی من از سرویس اینترنت تجاری زیتل
بهروزرسانی تیر ۱۳۹۹ خورشیدی: من از خرداد ماه دیگه با مجموعهای که در اون مشترک زیتل بودیم کار نمیکنم. هر چند تا آخرین روز من همچنان از کیفیت زیتل راضی بودم و سرویسی مشابه چیزی که در همین متن تشریح شده دریافت کردم. اما با توجه به اینکه هنوز گاهی از دوستانی که از موتورهای جستوجو به این مطلب رسیدن و قصد تهیه سرویس دارن ایمیل سوال راجعبه کیفیت دریافت میکنم باید بگم من در حال حاضر در جریان کیفیت سرویس نیستم. اخیرا توی توئیتر شکایت افرادی که سرویس خانهگی رو داشتن زیاد بوده که البته به نظر میرسه مربوط به مناطق خاص هست چون بعضیها همچنان راضی هستند. خلاصه اینکه اگر تصمیم به تهیه سرویس خصوصا خونهگی زیتل رو دارین قبلش از کسی که تو منطقه شما همین سرویس رو داره بازخورد بگیرن.
بهروزرسانی اسفند ۱۴۰۱: لطفن قبل از این که فحشهای خودتون رو به خاطر کیفیت پایین زیتل کامنت کنید نگاهی به تاریخ نشر این مطلب و به روزرسانی تیر ۱۳۹۹ داشته باشید. تقریبن همه مشترکین زیتل که من اخیرن دیدم از کیفیت سرویس ناراضی هستند. پس عاقلانهتر این که این مطلب رو به هیچ وجه مبنای تصمیم خودتون برای خرید یا عدم خرید سرویس قرار ندید.
اگر شما هم یک کاربر جدی اینترنت باشید و به واسطه شغلتون یا علاقه شخصی نیاز به یک ارتباط با کیفیت داشته باشین احتمالن تا الان اسم «زیتل» رو شنیدین. آشنا شدن با سرویس اینترنت زیتل برای من از بچههای توئیتر شروع شد و خوب بعد از این که جادی در این پست وبلاگش تجربه خودش رو از زیتل منتشر کرد تصمیم من برای مهاجرت به زیتل جدیتر شد. آنچه میخوانید تجربه من از دو ماه استفاده سرویس تجاری (نه سرویس خانهگی) زیتل هست که برای شبکه محل کارم تهیه کردم. لازمه یادآوری کنم که این پست نه یک تبلیغ بلکه صرفن یک اشتراک تجربه هست.
ادامه خواندن تجربهی من از سرویس اینترنت تجاری زیتلجک دورسی برای نامتمرکز کردن شبکههای اجتماعی چه ایدهای داره؟
خبری که تو هفتههای گذشته در شبکههای اجتماعی و جمعهای فناوری بسیار مورد توجه قرار گرفت و بحثهای زیادی پیرامونش شکل گرفت رشته توئیت جک دورسی مدیرعامل توئیتر بود که از آغاز تلاش برای توسعه یک استاندارد برای نامتمرکز کردن شبکههای اجتماعی خبر میداد و با توجه به جایگاه دورسی در دنیای شبکههای اجتماعی خبر مهمی حساب میشد. من هم سعی کردم توی این پست ترجمه رشته توئیت دورسی رو بیارم تا در آینده بیشتر راجع به این ایده جذاب و آزاد بنویسم.
جادی در این پست وبلاگش خیلی خلاصه و سرراست نگاهی به قضیه انداخته و راجع به کلیت ماجرا توضیح داده که خوندنش خالی از لطف نیست.
دورسی توی توئیتاش به دو تا مقاله هم اشاره کرده که خوندنشون به فهم ایده کلی کمک میکنه و البته دومی با عنوان «پروتکلها، نه پلتفرمها» خیلی جالب هست و سعی میکنم در اولین فرصت ترجمهش کنم و توی یه پست جداگانه روی وبلاگ قرار بدم.
میشه گفت جدیترین و پرفرکانسترین سوالی که بعد از این رشته توئیت از دورسی میشه مربوط به پروتکل ActivityPub هست که یک پروتکل تقریبن مشابه هست و در حال حاضر شبکه اجتماعی ماستادون شناخته شدهترین استفاده کنندهش هست. دورسی هم توی متن توئیتها و هم در پاسخ به بعضی کاربران گفته که تیم به دنبال بهترین راه خاهد بود و در درجه اول سعی میکنه از بین پروتکلهای موجود مثل ActivityPub یکی رو پیدا کنه یا اگر لازم بدونه یه بهترش رو از نو بسازه!
علیالحساب رشته توئیت دورسی رو بخونید تا کلیت ماجرا دستتون بیاد 🙂
توئیتر یک تیم کوچک و مستقل پنج نفره از معماران متنباز، مهندسان و طراحان را حمایت میکند تا یک استاندارد برای شبکه اجتماعی آزاد و نامتمرکز را توسعه دهد. هدف نهایی این است که توئیتر به عنوان یک استفاده کننده این استاندارد باشد.
ادامه خواندن جک دورسی برای نامتمرکز کردن شبکههای اجتماعی چه ایدهای داره؟
آموزش نصب مجموعه LAMP در CentOS 7
LAMP مجموعهای از نرمافزارهای منبع باز هست که در کنار هم نصب میشن تا سرور قادر باشه وبسایتها و وباپلیکیشنها رو میزبانی کنه و در واقع به عنوان یک وبسرور ایفای نقش کنه. این عبارت مخفف کلمات Linux به عنوان سیستمعامل، Apache به عنوان وب سرور، MySQL به عنوان پایگاه داده (در واقع MariaDB) و PHP به عنوان موتور پردازش محتوای داینامیک است. خبر خوب اینه که برای آموزش نصب LAMP سرور در CentOS راه سختی پیش رو ندارین.
در این آموزش نصب و راهاندازی یک سرور با مجموعه LAMP در بستر توزیع CentOS 7 آموزش داده میشه. لازم به ذکر هست این آموزش در واقع ترجمهای آزاد هست از این آموزش دیجیتال اوشن که به جزئیات بیشتری پرداخته و اگر به انگلیسی مسلط هستید میتونید مستقیما به اون مراجعه کنید.
ادامه خواندن آموزش نصب مجموعه LAMP در CentOS 7سلام دنیا!
کی میدونه چند بار توی دنیا تا حالا جمله «سلام دنیا!» به زبانهایمختلف نقش بسته؟ راجع به این عبارت افسانههای زیادی هست اما احتمالن دقیقترین نقل چیزی هست که در ویکیپدیا هم میتونید پیدا کنید و شروع داستان رو متعلق به برایان کرنیهان و استفاده از این عبارت برای کتاب راهنمای برنامهنوسی C که توی سال 1974 مینویسه میدونه!
حالا بیشتر از چهل سال میگذره و هر روز صدها و هزاران برنامهی جدید به دنیا سلام میدن! همینطور که کامپیوترها هر روز بیشتر سلام میدن، آدما هم بیشتر به هم نزدیک میشن ودنیا جای قشنگتر و جذابتری میشه، پس حق بدید عاشق کامپیوترها باشیم. 🙂
بذارید با افتخار، از اعماق دنیای کامپیوترها و اینترنت و سایر مخلفات بلند بگیم «سلام دنیا!»